
دکتر صدیقه البرزی؛ جامعه شناسسالمندی جمعیت، محصول گذار جمعیتي است که در آن سهم سالمندان از کل جمعیت در اثر کاهش موالید و افزایش امید به زندگی، افزایش یافته است. سالمندی به نوعی تابعی از وضعیت اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سلامت جوامع است. از این رو سالمندی پدیده ای صرفاً زیستی و پزشکی نیست که تنها نیازمند رویکردهای بیولوژیکی باشد بلکه به عنوان یک رخداد اجتماعی در نظر گرفته می شود که وجوه اجتماعی و اقتصادی آن بسیار مهم و نیازمند اتخاذ رویکردهای اجتماعی در سیاست ها و برنامه های مرتبط است. آنچه که در حال حاضر یک دغدغه جدی به شمار می آید، سالمند شدن ایران در دهه های آتی است. نگاه آینده نگر به این پدیده، بر اهمیت سیاستگذاری های علمی، به موقع و متناسب در این حوزه تأکید فراوان داشته و نیاز به اقدام فوری و سیاستگذاری آینده نگارانه در حوزه سالمندی را یک الزام ملی می داند.
یکی از موضوعاتی که در رابطه با سالمندی، بسیار ضروری و اساسی به نظر می رسد توجه ویژه به جمعیت سالمند در مدیریت شهری است. در همین راستا و از آنجایی که سالمندی یک روند زیست طبیعی و از مراحل مهم و اصلی زندگی انسان محسوب می شود و نمی توان آن را متوقف یا معکوس کرد می بایست آثار این فرآیند را با سیاستگذاری های صحیح، مدیریت نمود. لذا سازمان بهداشت جهانی در سال 2007 چارچوب شهر “دوستدار سالمند” را به عنوان یک پاسخ مبتنی بر چالش های پیری جمعیت شناختی و افزایش شهرنشینی جامعه تدوین نمود. شهر دوستدار سالمند، شهریست که با تأمین سلامت، مشارکت و کیفیت های محیطی اساسی سالمندان، فعالیت مطلوب شهروندان سالمند را افزایش داده و در نهایت موجب افزایش کیفیت زندگی آنان می شود. این شهرها نشان دهنده تلاش برای توسعه جوامع شهری حمایت گر سالمندان است. به بیانی دیگر در این شهرها مديريت شهري سعي دارد كه از طريق سازههاي شهري، شرايطي را فراهم سازد تا امكان حضور سالمندان در محافل عمومي محقق شود. واضح است که چنین رویکردی، هم نیازهای جسمانی و هم روانی سالمندان را مدنظر قرار می دهد. ایجاد فضای شهری دوستدار سالمند، مزایایی نظیر؛ افزایش تعاملات اجتماعی با سایرین، احساس شکوه و ارزشمندی، استقلال فردی، تحرک بدنی و سلامت فیزیکی و همچنین احساس آزادی به همراه خواهد داشت. بالعکس، مناسب نبودن فضای شهری برای حضور و مشارکت اجتماعی سالمندان، بر الگوی رفتاری آنها اثر منفی به جای گذاشته و سلامت جسمی، روانی و اجتماعی آنها را به خطر انداخته و به دنبال آن این افراد تبدیل به ساکنان یکجانشین خانه های خود شده و زندگی اجتماعی شان در چهاردیواریها محصور می شود. احساس ترس از جامعه، جدا افتادگی اجتماعی، افسردگی های مزمن، ناتوانی زودرس و در نتیجه کوتاه شدن عمر، می تواند از پیامدهای عدم حضور و فعالیت سالمندان در اجتماع باشد.
با همه اهمیتی که این موضوع دارد اما امروزه فراهم نبودن تسهیلات لازم در فضاهای شهری، دسترسی سالمندان به امکانات شهری را با چالش های متعددی مواجه ساخته و نابسامانی فضای شهری و عدم انطباق آن با نیازها و خواسته های سالمندان منجر به انزوای آنان از اجتماع شده است. معابر نامناسب با عرض کم، کف سازی نامناسب، روشنایی ناکافی، شیب غیر استاندارد یا پله ای بودن کوچه ها، تنها بخش کوچکی از چالش های روبروی سالمندان است که به دنبال آن تجربه اتفاقاتی نظیر زمین خوردن، تنه خوردن از دیگران و تصادفات، رقم خورده و در نهایت نگرانی و ترس حاصل از آن منجر به طرد آنان از اجتماع می گردد. بنابراین ایجاد شهری دوستدار سالمند که توانایی برقراری عدالت اجتماعی و زیست امن سالمندان در عرصه اجتماعی شهر را فراهم آورد بسیار ضروریست. در این مسیر و جهت رسیدن به استانداردها، طراحی و اجرای سیاست های مؤثر و متناسب و در نتیجه تحقق اهداف مورد نظر، لازم است تا علاوه بر بهره گیری از صاحب نظران، متخصصان و متولیان مربوطه، به واسطه نیازسنجی های دقیق و علمی، خود سالمندان را در این امر دخیل کرد چرا که آنها بهره برداران اصلی این سیاست ها و برنامه ها خواهند بود. اتخاذ رویکرد درون نگر به مسأله و استفاده از سالمندان هم در شناسایی و احصاء مشکلات و موانع و هم در ارائه راهکارهای مؤثر، مفید و سازنده خواهد بود.
صدیقه البرزی
جامعه شناس و عضو هیات علمی جهاد دانشگاهی فارس